درستی، حقیقت، صداقت، بی ریایی سایر معانی: حقیقی، خلوص نیت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ثبات قدم، وفاداری، سرسپردگی، وظیفه شناسی، صداقت سایر معانی: باوفایی، اخلاص
صحت، صداقت، راستی، راستگویی سایر معانی: درستی، (حرف) راست، نادروغ [حقوق] صحت، راستگویی، دقت