تغار، ابشخور، سنگاب سایر معانی: (تشت - چوبی یا سنگی که در آن برای نوشیدن دام آب می ریزند) آبشخور، آبخورند، آخور (بیشتر می گویند: manger)، (رختشویی و غیره) تشت، لاوک، تاپو، ناودان، آب رو، راه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[معدن] خطالقعر (زمین شناسی ساختمانی) [نفت] خط القعر در ناودیس
فضای میان دوموج
آبسنگ ناوهای [اقیانوسشناسی] نهشتهای کانی در امتداد صفحۀ لایهبندی که به ناوۀ چین ناودیسی متصل است
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] مقطع ناودانی
[برق و الکترونیک] متغیرهای گذرنده
[معدن] قرقره هرزگرد رفت (ترابری)
[نساجی] مخزن خمیر چاپ واقع در زیر غلتک چاپ
[نفت] هسته ی ناودیس
[نفت] فرورفتگی
ناوۀ دینامیکی [علوم جَوّ] ← وافشار کوهساری
ولواینکه