[ریاضیات] نقاله ی قرقره ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراقب پرواز [حملونقل هوایی] فرد مسئول هدایت هواپیما از دور و نظارت بر پرواز آن
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] کنترل شده با آرمیچر
[برق و الکترونیک] موتور dc کنترل شده با آرمیچر
[زمین شناسی] سیستمی که فرود آمدن هواپیما را در روی جایگاه یا کشتی های هواپیما بر کنترل می کند.
مولد ساعتفرما [رمزشناسی] مولدی برای تولید دنبالههای دودویی که براساس سازوکار ساعت عمل میکند
[برق و الکترونیک] کنترل پذیری حالت کامل
علوم مهندسى : قابلیت کنترل علوم هوایى : قابلیت کنترل [برق و الکترونیک] کنترل پذیری [ریاضیات] کنترل پذیری
لگام شده، تنظیم شده [حقوق] تحت کنترل، تحت نظارت [ریاضیات] کنترل شده
انبار با جوّ مهارشده [علوم و فنّاوری غذا] انبار مواد غذایی در محفظهای که فشار هوا و رطوبت آن دقیقا مهار شده است
[برق و الکترونیک] قطعه بهمنی کنترل شده قطعه ای نیمه رسانا که بیشترین و کمترین ولتاژ شکست بهمنی آن به دقت مشخص شده است و می تواند جهشهای ناگهانی ولتاژ را در این منطقه بهمنی به صورت نا محدود و ...
[معدن] آتشباری کنترل شده (آتشباری)