قرص دارو، قرص مکیدنی، شاخ سه شعبه گوزن سایر معانی: (دارو) حب، قرص، شا سه شعبه گوزن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روانشناسى : برقى - شیمیایى
[شیمی] پیل الکتروشیمیایی
خوردگی الکتروشیمیایی [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] خوردگی سطوح فلزی که در نتیجۀ جریان الکترون در بین نواحی آندی و کاتدی ایجاد میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] خوردگی الکتروشیمیایی [نفت] خوردگی الکتروشیمیایی
شیو الکتروشیمیایی [شیمی] تفاوت غلظت یونی و پتانسیل الکتریکی بین نقاط مختلف یک محلول یا در دو طرف یک غشای زیستی
پرداخت الکتروشیمیایی [خوردگی] ← الکتروپرداخت
پتانسیل الکتروشیمیایی [شیمی] تغییرات انرژی آزاد برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی، برحسب مول، در وضعیتی که دما و فشار و دیگر پارامترهای ترمودینامیکی ثابت در نظر گرفته شوند ...
[شیمی] پتانسیل الکتروشیمیایی [نفت] پتانسیل الکترو شیمیایی
شیمی پزشکی
پتروشیمی، شیمی نفت سایر معانی: پتروشیمیایی، نفتی - شیمیایی
سنگشیمی [زمینشناسی] مطالعۀ ترکیب شیمیایی سنگها