تقسیم بسه بخش، تقسیم وجود انسان به سه قسمت سایر معانی: بخش شدگی به سه قسمت، سه بخشینگی، سه بخش شدگی، سه دستگی، سه شاخگی، تقسیم وجود انسان به سه قسمت تن وجان و روح [ریاضیات] تثلیث، سه حالتی، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] قانون تثلیث، قانون سه حالتی
[ریاضیات] ویژگی سه حالتی
سه، شماره 3 سایر معانی: سه (3)، سه تا [برق و الکترونیک] سه [ریاضیات] سه