لیست واژه‌ها

trial

کارآزمایی [علوم سلامت] مطالعۀ تجربی آینده‌نگر و تحلیلی مبتنی بر داده‌های اولیۀ جمع‌آوری‌شده از افراد یا گروه‌ها ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

trial balance

بیلان آزمایش، ترازنامه ی آزمایشی، ترازنامه ازمایشی [حسابداری] تراز آزمایشی [نساجی] تراز آزمایشی [ریاضیات] تراز آزمایشی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

trial balloon

رجوع شود به: pilot baloon، سخن سنجشی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

trial batch

[عمران و معماری] مخلوط آزمایشی - پیمانه آزمایشی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

trial calendar list

[حقوق] صورت پرونده های مطروح در دادگاه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

trial common or petty jury

هیئت دادرسی 21تنی که حکم قطعی درکارهای حقوقی یاجزائی رامیدهد

دیکشنری انگلیسی به فارسی

trial equation

[ریاضیات] معادله ی آزمایشی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

trial jury

هیئت منصفه سایر معانی: رجوع شود به: petit jury، در دادگاه هیئت منصفه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

trial trenching

تاشه‌زنی آزمایشی [باستان‌شناسی] ← گمانه‌زنی

واژه‌های مصوب فرهنگستان

trialteration

[عمران و معماری] سه پهلوبندی - سه پهلویی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

adjusted trial balance

[ریاضیات] تراز آزمایشی اصلاح شده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

atrial tachycardia

تندتپشی دهلیزی [پزشکی] ضربان تند قلب، معمولا بین 160 و 190 ضربان در دقیقه، که از یک کانون دهلیزی ناشی می‌شود

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید