[عمران و معماری] تنش اولر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] حفاظ چیری
[عمران و معماری] تنش متغیر - تنش متناوب
(معماری) پشت بند شمشیری، پشت بند معلق، شمع سواره، پادیر، طاق مایلی که بدیوار ساختمانی تکیه کرده وانرا نگه میدار د
پرورنده، شیردهنده، دایه
تنش شکست [مهندسی مواد و متالورژی] تنش عمودی حقیقیای که در آن بر سطح مقطع کمینه در شروع شکست وارد میآید
واژههای مصوب فرهنگستان
[پلیمر] تنش منجمد، تنش محبوس
[پلیمر] تبلور در تنش زیاد
زن شکارچی، صیاد زن سایر معانی: (زن) شکارچی، صیاد، نخجیرگر
تَرَکخوردگی تنشیهیدروژنی [خوردگی] شکست تُـرد خودبهخودی در آلیاژهای با استحکام بالا که تحت تنش کششی و در تماس با آب یا گاز تُرش و دما و فشار بالا روی میدهد ...
تنش آبایستایی [زمینشناسی] حالتی از تنش که در آن تنشهای عمودی (normal stresses) واردشونده بر هر سطحی یکسان است و تنشهای برشی در ماده وجود ندارد ...
[زمین شناسی] تنش، استرس