برشراه [حملونقل درونشهری - جادهای] راه پدیدآمده بعد از حفر طولی زمین در سطح شیبدار
واژههای مصوب فرهنگستان
(مردانه) پالتو بارانی نظامی، پالتو کمربنددار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(پزشکی) تب خندق، تب سنگر (بیماری عفونی که توسط شپش منتقل می شود)
[برق و الکترونیک] عایق سازی چاله ای
کارد سنگری [علوم نظامی] کارد مخصوصی برای سربازان مستقر در سنگر
دشنه، خنجر، چاقوی نظامی، کارد سنگری (دو لبه و دسته دار)
[آمار] ماتریس ترِنچ
شهری را سنگر بندی کردن، شهری را مستحکم کردن
تجاوز کردن به، خندق کندن، در سنگر قرار دادن سایر معانی: رجوع شود به: entrench
بریده نشدنی
[زمین شناسی] ژرفنای حاشیه ای، ژرفنا (Trench)
تاشۀ پلهای [باستانشناسی] تاشهای که برای دستیابی به لایهنگاری بهصورت پلهپله حفر میشود