کف پله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در صحنه ی نمایش ظاهر شدن، بازیگری کردن
لگد کننده، گام بردار
ماشین چاپ پایی
روکشکاری شانهتاشانه [مهندسی بسپار - تایر] تراشیدن رویۀ تایر و شانۀ آن تا بالای دیواره و تعویض آن با رویۀ جدید
واژههای مصوب فرهنگستان
غلتشگاه ریل [حملونقل ریلی] سطح فوقانی تاج ریل که در آنجا ریل با چرخ تماس مییابد|||متـ . غلتشگاه
روکشپذیری [مهندسی بسپار - تایر] قابلیت مَنجید تایر برای روکش شدن و ارائۀ عملکرد مناسب
روکشکاری [مهندسی بسپار - تایر] قرار دادن رویۀ جدید بر روی تایری که رویۀ آن از بین رفته است، اما مَنجید سالمی دارد
[عمران و معماری] پیش موج پس رو
(قدیمی) دوباره پیمودن، (راه گذرانده را) دوباره رفتن، بعقب گام برداشتن، برگشتن، بازگشتن
جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد
بیش از حد کار و تقلا کردن (به طوری که به سلامتی و پویایی گزند بزند)