مبدل [فیزیک] دستگاهی که معمولا جریان متناوب را، بدون تغییر بسامد، به جریان متناوب دیگری با اختلاف پتانسیل و شدت جریان متفاوت تبدیل کند|||متـ . ترانسفورماتور ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] اولیه ترانسفورماتور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] ترانسفور ماتور قابل تنظیم
[برق و الکترونیک] ترانسفور ماتور با هسته هوایی - ترانسفورمرهسته-هوا ترانسفورمری با دو یا چند پیچک پیچیده شده روی فیبر، پلاستیک، یا قرقره های غیر مغناطیسی دیگر و بدون هیچ آهن یافریت در مجموعه ...
(برق) اتوترانسفورماتور (ترانسفورماتوری که شبکه بندی اولی و ثانوی آن دارای سیم پیچی مشترک است)، خود مبدل، الکترونیک : اتو - ترانسفورماتور [برق و الکترونیک] اتو ترانس، اتو ترانسفورمر نوعی تران ...
[برق و الکترونیک] ترانسفورمر توان حامل ترانسفور مری که توان ( ای سی ) حامل به یک تقویت کننده ی مغناطیسی می دهد .
[برق و الکترونیک] ترانسفورمر کنتر ل نوعس سنکرو که سیگنال خروجی روتورآن تابعی از موقعیت محور و ورودی الکتریکی استاتور است .
[برق و الکترونیک] ترانسفورمر زمزاییک ترانسفر مری که در دماهای زمزاییک رقمی به کار می رود.
[برق و الکترونیک] ترانسفورمر جریان نوعی ترانسفورمر اندازه گیری که سیم پیچ اولیه آن به صورت سری با مداری قرار می گیرد که جریان آن باید اندازه گیری یا کنترل شود. اندازه گیری جریان در سیم پیچ ث ...
[برق و الکترونیک] ترانسفورمر « آی اف» ترانسفورمر موجوددر طبقه ی ورودی / و یا خروجی تقویت کننده ی « آی اف» در گیرنده ی سوپرهترودین برای تزویج و گزینش بسامد.
[برق و الکترونیک] ترانسفورمر هسته - آهنی ترانسفورمری که بخشی از یا همه ی مسیر خطوط نیروی مغناطیسی آن از طریق ورقهای آهن یا مادهی مغناطیسی دیگر بسته یم شود .
[برق و الکترونیک] ترانسفورماتور فشار ضعیف