[برق و الکترونیک] اولیه ترانسفورماتور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] قسمت تبدیل طولی از موجبر یا خط انتقال که دارای سطح مقطع تغییر کننده تردیجی برای تبدیل امپدانس است .
[برق و الکترونیک] ترانسفور ماتور قابل تنظیم
[زمین شناسی] تبدیل مستوی، تبدیل آفین، تبدیل همگر قبل از هر نوع تحلیلی، ضروری است تا پس از رقومی کردن داده های فضایی، آنها را از مختصات رقومی کننده به مختصات دنیای واقعی تبدیل نماییم.این روش ...
[برق و الکترونیک] ترانسفور ماتور با هسته هوایی - ترانسفورمرهسته-هوا ترانسفورمری با دو یا چند پیچک پیچیده شده روی فیبر، پلاستیک، یا قرقره های غیر مغناطیسی دیگر و بدون هیچ آهن یافریت در مجموعه ...
[آمار] تبدیل آرک سینوسی
(برق) اتوترانسفورماتور (ترانسفورماتوری که شبکه بندی اولی و ثانوی آن دارای سیم پیچی مشترک است)، خود مبدل، الکترونیک : اتو - ترانسفورماتور [برق و الکترونیک] اتو ترانس، اتو ترانسفورمر نوعی تران ...
تبدیل زیستی [مهندسی محیط زیست و انرژی] تبدیل یک ماده به ترکیبات دیگر در نتیجۀ فعالیت اندامگانها
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] تبدیل دو متغیره [آمار] تبدیل دومتغیّره
[ریاضیات] تبدیل خطی کراندار [آمار] تبدیل خطی کراندار
[آمار] تبدیل باکس و کاکس
[برق و الکترونیک] ترانسفورمر توان حامل ترانسفور مری که توان ( ای سی ) حامل به یک تقویت کننده ی مغناطیسی می دهد .