درمان ازطریق مواجهۀ تدریجی با موارد خشمبرانگیز و آموزش مهارتهای مقابله با آن [روانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی خشککن ناپیوسته متشکل از یک محفظۀ عایقبندیشده که در آن مواد غذایی بر روی سینیهای مشبک قرار میگیرند و با جریان هوای گرم خشک میشوند|||متـ . خشککن ...
نوعی خط اختصاصی که فقط برای مکالمه به کار میرود [مهندسی مخابرات]
خط انتقال طراحیشده برای کار در بسامدهای رادیویی [مهندسی برق]
مسیر مادی پیوستهای که میتواند انرژی الکترومغناطیسی را از مکانی به مکان دیگر ببرد [فیزیک]
خط انتقالی که در آن هریک از رساناها نسبت به زمین پاگیریها/ امپدانسهای (impedances) یکسان دارد [فیزیک]
خطی که در یک دوراهه از خط اصلی منشعب میشود [حملونقل ریلی]
آرایشی از رساناها و مواد عایق و تجهیزات برای انتقال انرژی الکتریکی بین دو نقطه از یک سامانه [مهندسی برق]
خط آهنی که با ریل جوشپیوسته ساخته شده باشد [حملونقل ریلی]
محدودۀ کاری در مسیر خط بیفرمان [حملونقل ریلی]
خطی که قطارها مجاز به عبور از آن هستند و نیاز به کسب اجازه از مرکز واپایش خط ندارد [حملونقل ریلی]
خط طیفی گسیلشده از اتم هیدروژن خنثی یا جذبشده در آن با بسامد 1420 مگاهرتز |||متـ . خط هیدروژن hydrogen line [نجوم]