توافق سه گانه (میان انگلیس و فرانسه و روسیه پیش از جنگ جهانی اول)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] پارچه سه لا
(ورزش) پرش سه گام
(بیس بال) از میدان به در کردن سه بازیکن حریف با یک حرکت یا چوگان زنی
[ریاضیات] تیرس
[ریاضیات] ریشه ی سه گانه ی یک معادله
[زمین شناسی] نمودار پراکنش سه گانه [آمار] نمودار پراکنش سه گانه
[سینما] تقسیم پرده سینمایی به 3 قسمت
(ماشین تحریر و چاپ و غیره) سه فاصله (میان سطرها)، فاصله ی سه برابر، دو سطر در میان
زبان‌زنی سه‌تایی [موسیقی] در نواختن سازهای بادی برنجی و فلوت، استفاده از زبان برای ایجاد جمله‌بندی سریع که با استفاده از توالی واج‌های «ت ـ ت ـ ک» یا «ت - ک - ...
واژه‌های مصوب فرهنگستان
سه‌اندام‌فلجی [علوم پایۀ پزشکی] فلج دو دست و یک پا یا دو پا و یک دست
سه‌اندام‌فلج [علوم پایۀ پزشکی] ویژگی فرد مبتلا به سه‌اندام‌فلجی؛ مربوط به سه‌اندام‌فلجی