چلیپایی، مثلث، دارای سه زاویه، سه زاویهای سایر معانی: سه گوشه، سه کنجی، مثلک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] تری هیدریک الکل، الکل چند عاملی
(گیاه شناسی) دارای سه جفت برگچه، سه جفت برگ دار (trijugous هم می گویند)، دارای سه جفت برگچه، سه زوج برگچه ای
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (K,Na)AlSiO4
سه ضلعی، حالت سه جانبی
سهپهلوبندی [مهندسی نقشهبرداری] نوعی مثلثبندی که در آن موقعیت نقاط را با اندازهگیری سهپهلوی مثلثهای تشکیلشده بین نقاط تعیین میکنند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] مختصات سه خطی
ثلاثی، سه حرفی، کلمه سه حرفی سایر معانی: دارای سه حرف الفبایی، سه واتی
سهسنگ [باستانشناسی] دو سنگ ایستاده و یک سنگ افقی بر روی آنها که درمجموع یک درگاه را میساختند
غلت [موسیقی] نوعی زینت عبارت از تناوب سریع یک نغمه و نغمهای بالاتر از آن
لرزش صدا، حرف عله، با تحریر خواندن، پیچانیدن، لرزیدن، چهچه زدن، جاری شدن، روان شدن، چرخیدن سایر معانی: (آواز) تحریر، (موسیقی) رجوع شود به: vibrato، (پرنده) چهچهه، (تلفظ r در برخی زبان ها) زب ...
سهلَپویسان [جانورشناسی] ردهای منقرضشده از سهلَپریختوندان که اسکلت خارجی آنها کیتینی و در برخی قسمتها کلسیم کربناتی است؛ سر آنها یک ...