ملاحظات تغذیهای [تغذیه] رعایت نسبتهای مطلوب و مناسب مواد مغذی در ترکیب غذا
واژههای مصوب فرهنگستان
خیز تغذیهای [علوم پایۀ پزشکی] خیز ناشی از نارسایی تغذیه در نتیجۀ نرسیدن طولانیمدت پروتئین و کالری لازم به بدن
توانبخشی تغذیهای [تغذیه] بازگرداندن سلامت به کودکان و تغذیۀ مناسب آنها با استفاده از غذاهای خاص و بهکارگیری نحوۀ صحیح تغذیه ...
فرابینی تغذیهای [علوم و فنّاوری غذا] سامانهای برای پایش وضعیت تغذیۀ گروههای آسیبپذیر و تهیۀ روشی برای ارزیابی سریع و دائمی تمامی عواملی که بر وضع تغذیه و الگوی غذایی ...
گذار تغذیهای [تغذیه] مجموعۀ تغییراتی که در ترکیب و نوع رژیم غذایی و الگوی فعالیت و وضعیت تغذیۀ یک جامعه در طول زمان ایجاد میشود ...
گذار تغذیهای [علوم و فنّاوری غذا] مجموعۀ تغییراتی که در ترکیب و نوع رژیم غذایی و الگوی فعالیت و وضعیت تغذیۀ یک جامعه در طول زمان ایجاد میشود ...
مغذی سایر معانی: پرودی، پرودین، پرپرود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد، بطور مغذی
در شب تکان خوردن، شب گرد
گردش برگ در شب
سفر تکلیفی [گردشگری و جهانگردی] سفرهایی که شخص برای انجام مسئولیتهای سازمانی و اجتماعی خود ترتیب میدهد
[ریاضیات] محورسنجی مایل