[ریاضیات] توزیع دو متغیری طبیعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] تابع توزیع نرمال
[ریاضیات] معادله ی متعارف خط راست
[عمران و معماری] منحنی توزیع تواتر عادی
[ریاضیات] تبدیل خطی بهنجار
[ریاضیات] ماتریس نرمال [آمار] ماتریس نرمال
[عمران و معماری] تغییر فرم نسبی عمودی [زمین شناسی] کرنش عمودی
[آب و خاک] جریان عادی آب رودخانه
[ریاضیات] تبدیل نرمالساز [آمار] تبدیل نرمال ساز
انگلستان شمالی
غیب گو، پیشگو، کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
علاج هر چیز، دارویی که علاج هر درد باشد سایر معانی: دارویی که توسط فروشنده ساخته شده است، محصول دارو فروش، (دارویی که فروشنده از آن تعریف افراط آمیزی می کند) داروی قلابی