[آب و خاک] مدل هندسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسترش هندسی [ژئوفیزیک] کاهش انـرژی موج در واحد سطحِ جبهه موج، ناشی از گسترش جبهه موج با افزایش فاصله |||متـ . واگرایی کروی spherical divergence ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] متشابه هندسی
[ریاضیات] با بیان هندسی
(جانورشناسی) بید بزرگ بال (از تیره ی هندسی بالان geometridae که لیسه ی آن کرم کوچکی است)، بید هندسی، خانواده پروانه یا بندهای باریک بدن، پروانه های هندسی
(نادر) اصول هندسی را به کار بردن، از طریق هندسه (مسئله ای را) حل کردن، هندسی وار کردن، از روی قواعد هندسی کار کردن، با قواعد هندسی درست کردن
[ریاضیات] هندسه ی اعداد
[زمین شناسی] زمین ریخت شناسی کمی [آب و خاک] ژئومورفولوژی کمی
لشکر کشی، زمین شناسی سایر معانی: شاخه ای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
وابسته به نیروی زمین چرخی(وابسته به نیروی ناشی از چرخش زمین که موجب انحراف موشک و پرتابه و غیره می گردد)، زمینگرد، هواشناسی وابسته به نیروی انحناءوپیچیدگی یاانقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمی ...
تاوایی زمینگَرد [علوم جَوّ] تاوایی باد حاصل از توازن مؤلفههای افقی نیروی شیوفشار و نیروی کوریولیس
باد زمینگَرد [علوم جَوّ] بادی حاصل از توازن مؤلفههای افقی نیروی شیو فشار و نیروی کوریولیس