[پلیمر] اثر تنش متوسط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] کنترل کارامد، کنترل موثر
[برق و الکترونیک] توان موثر همسانگرد - تابیده حاصل ضرب توان خالص ( آر اف ) که از یک فرستنده، تابش می شود در بهره ی سیستم آنتن در یک جهت خاص از بازتابنده ی همسانگرد ( همه سویه )
[عمران و معماری] تنش قائم موثر [زمین شناسی] تنش موثر قایم
[عمران و معماری] تنش موثر [برق و الکترونیک] تنش موثر [خاک شناسی] تنش موثر [آب و خاک] تنش مؤثر
[ریاضیات] گروه تبدیل های موثر
[آب و خاک] رودخروجی، رود زاینده [عمران و معماری] آبراهه زاینده - جویبار زاینده
[زمین شناسی] رود افلوینت مجرای رودی که سطح ایستابی را قطع می کند. در نتیجه آبهای زیرزمینی موجب تغذیه رودخانه می شوند
روانشناسى : نیرومندى خود
[ریاضیات] مقدار خاص ماتریس
ویژهماتریس [ریاضی] ماتریسی قطری متشابه با یک ماتریس مفروض
واژههای مصوب فرهنگستان
انتقال اِکمن [اقیانوسشناسی] انتقال تودۀ آب، عمود بر جهت وزش باد و در سمت راست آن در نیمکرۀ شمالی و در سمت چپ آن در نیمکرۀ جنوبی