پیشوند:، مرکبات، نارنگان [citriculture]، (شیمی) ملح یا استر اسید سیتریک، سیترات، نمک اسید سیتریک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[خاک شناسی] فسفرانحلال پذیر در سیترات
(کشاورزی) کشت مرکبات (نارنگان)، نارنگ کاری، وابسته به مرکبات، (شیمی) وابسته به اسید سیتریک c6h8o7 که از مرکبات به دست می آید و در خوراکپردازی و صنعت کاربرد دارد، جوهر ترشک، جوهر ترشک citric ...
وابسته به رنگ زرد، زرد لیمویی، اسید سیتریک، جوهر لیمو، جوهرلیموترش [علوم دامی] اسید سیتریک [شیمی] اسیدسیتریک، جوهرلیمو [زمین شناسی] اسید سیتریک
[شیمی] چرخه سیتریک اسید
زرد سایر معانی: هنداونه ی لیمویی (citrullus vulgaris به ویژه: citroides)، وابسته به رنگ زرد، زرد لیمویی، لیمویی رنگ [زمین شناسی] سیترین - فرمول شیمیایی : SiO2 - رده بندی: اکسید - رخ: ناقص - ...
انواع مرکبات (جنس citrus از خانواده ی rue که شامل درخت پرتقال و لیمو و نارنج و نارنگی و بالنگ و غیره می شود)، نارنگان، (گیاه شناسی)، میوه این درختان (مانند پرتقال و لیمو و غیره)، نارنگانی (c ...
مرکبات، نارنگان، میوه های مثل لیمو و پرتقال و غیره، (شیمی) سیترونلال (c10h18o - بوی لیمو دارد و از روغن لیمو و اوکالیپتوس به دست می آید و در صابون و عطر سازی کاربرد دارد)
مرکبات، خانواده مرکبات سایر معانی: (موسیقی - آلت زهی گلابی شکل با پشت مسطح که در قرن های پانزده تا هجده باب بود) بربط، انواع مرکبات (جنس citrus از خانواده ی rue که شامل درخت پرتقال و لیمو و ...
[زمین شناسی] مرکبات مرکبات درختان همیشه سبزی مانند لیمو، پرتقال، توسرح،گریپ فروت، نارنج و لیموترش که به میزان گسترده و فراوانی در مناطقی با آب و هوای مدیترانه ای می رویند .
شهر، مدینه، بلد (بلاد)، مردم شهری، شهریان، اهالی شهر، وابسته به شهر، مدنی، مرکبات، نارنگان، میوه های مثل لیمو و پرتقال و غیره
آنچه که صرفا برای خوشایند تماشاگران و کف زدن آنها ارائه شود ولی ارزش واقعی نداشته باشد، نوشته یا نطق (و غیره) عوام پسند ولی کم ارزش، لاطائل، سخنی که برای ستایش دیگران بگویند