[نساجی] نا متقارن - غیر متقارن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جغ، حاجی طرخان، پوست بخارا، پوست قره کل
گشاد گشاد، دارای پای گشاد، با پاهای گشاد از هم، با پاهای از هم گشاده سایر معانی: با پاهای از هم گشاده (مثل هنگام اسب سواری)، با پاهای از هم گشاده مثل سوار اسب شدن
عظم کعب سایر معانی: (کالبد شناسی) رجوع شود به: astragalus، گچبری گردکوچک، چنبره برجسته نزدیک دهنه توپ
عظم کعب سایر معانی: (کالبدشناسی - قدیمی) استخوان قاپ، کعب، چاربند، قوزک (امروزه: talus)، استخوان قوزک یااشتالنگ، استخوان کعب
پوست قره کل، پوست بخارا، حاجی طرخان سایر معانی: شهر استراخان (در مصب رودخانه ی ولگا در جنوب روسیه)
ظهورروحانی شکل انسان
روانشناسى : رعد و برق هراسى
[نساجی] ماده رنگرزی بازیک برای الیاف اکریلیک
قبض، قید
قابض، منقبض کننده
[نساجی] ماده غلظت دهنده