[زمین شناسی] فرآیند ساده کردن محتوای موضوعی یا هندسی نقشه.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[صنعت] درصد قابل قبول معیوبی انباشته
[آمار] درصد تحمل معیوبهای محموله
[برق و الکترونیک] خطای ثبت پوشانه
[ریاضیات] تلرانس منفی
سطح تحمل آفتکُش [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] حداکثر مقدار مجاز بقایای آفتکُش در مواد غذایی
واژههای مصوب فرهنگستان
نابردباری لاکتوزی اولیه [تغذیه] ناتوانی در هضم کامل قند موجود در شیر و لبنیات که بدون اثرپذیری از عوامل القایی در فرد ایجاد شده باشد
[برق و الکترونیک] تلرانس ( درصد خطا ) مقاومت
واتحمل [علوم دارویی] افزایش پاسخدهی به یک ماده براثر مصرف مکرر آن یا تمایل به مقادیر کمتر برای کسب اثر مطلوب |||متـ . حساسشدگی 1 sensitization، ||| حساسشدگی رفتاری behavio ...
[خاک شناسی] تحمل شوری
تعصب، کوته فکری، خرافات پرستی سایر معانی: افراطی گری، جزمی بودن، تند روی
بی حوصلگی، بی صبری، بی تابی، بی طاقتی سایر معانی: ناشکیبی، ناشکیبایی، نابردباری، بی قراری، اشتیاق