[عمران و معماری] راندمان گردو غبارگیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] جمع کننده گرد و غبار - گرد و غبار جمع کن
گَردزنی [مهندسی بسپار - لاستیک] پاشیدن گَرد بر سطح کائوچو
واژههای مصوب فرهنگستان
گَرد [مهندسی بسپار - لاستیک] 1. پودری که بر سطح مادۀ چسبناک میزنند تا چسبندگی آن را از بین ببرند|||2. مادهای که از چسبناکی سطحی لاستیک پختنشده میکاهد ...
روغن گَردزنی [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نوعی پیونده، معمولا بر پایۀ روغن پارافین و گلیکولاستر، برای پیوند دادن رنگبخشها به مواد گرمانرم ...
(پودر بسیار ریز که در آرایش یا سمپاشی یا دارو کاربرد دارد) گردافشاندنی
[سینما] مونتاژ دینامیک - برش پرتحرک
هَراکِش [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] کشت زودهنگام گیاه زراعی
ویرایش سایر معانی: ویرایش [سینما] پیوند - پیوند فیلم - ویرایش - مونتاژ - برش و پیوند نماهای مجزای فیلم با توالی مطلوب - تدوین - برش - ادیت [کامپیوتر] ویرایش [برق و الکترونیک] ویرایش ...
[سینما] تدوین نماهایی با کشش و جاذبه متقابل
[کامپیوتر] کلیدهای ویرایش
[سینما] دستگاه تدوین - موویلا