[آمار] هم جمعنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلاصرَوی [حملونقل ریلی] حرکت قطار با سرعت مناسب در سراشیبی یا سطح تخت بدون اعمال نیرو و ترمز برای صرفهجویی در مصرف انرژی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پوشش [خوردگی] انواع پوشرنگها و لعابها و مرکبهای چاپ و سایر مواد مشابه که بر سطحی نشانده میشوند
پوشش [قطعات و اجزای خودرو] انواع پوشرنگها و لعابها و مرکبهای چاپ و سایر مواد مشابه که بر سطحی نشانده میشوند ...
پوشش [مهندسی بسپار - تایر] انواع پوشرنگها و لعابها و مرکبهای چاپ و سایر مواد مشابه که بر سطحی نشانده میشوند ...
پوشش [مهندسی بسپار - علوم و فنّاورى رنگ] انواع پوشرنگها و لعابها و مرکبهای چاپ و سایر مواد مشابه که بر سطحی نشانده میشوند ...
[نفت] پوشش
[سینما] پوشش عدسی
سامانۀ پوششی [خوردگی] سامانهای متشکل از تعداد معینی پوشه که هریک به ترتیبی معین و با فاصلههای زمانی مناسب برای خشک و پخته شدن قرار میگیرند و معمولا شامل یک آستری (primer) ی ...
شناسهزنی [علوم و فنّاوری غذا] نوعی تاریخزنی بر روی محصول که در آن شناسههای درجشده تنها برای تولیدکننده قابل شناسایی هستند ...
[ریاضیات] ضریب توافقی
[زمین شناسی] در سنگ شناسی : نام آن از واژه لاتین سلستیس گرفته شده که به معنای بهشتی است. کانی فراوانی است که نخستین بار در سال 1700 در ایتالیا کشف شد. سلستیت از سولفات استرانسیم تشکیل شده و ...