[برق و الکترونیک] توابع وزنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] شبکه وزن دهنده شبکه ای که تلفات آن به صورت، از پیش تعیین شده ای با بسامد تغییر می کند.
حرکت در جهت غرب، مسیر غربی
جورج وستینگهاوس (مخترع امریکایی)
عامل تر کننده، غلظت کاه، چگالکاه، ماده خیس کننده [عمران و معماری] ماده تر کننده - ماده خیس کننده - عامل خیس کننده - مرطوب کننده [پلیمر] عامل تر کننده
[آب و خاک] عامل خیس کردن
[نفت] سیال تر کننده
[خاک شناسی] کشت ردچرخی
کلکرانی در آبهای خروشان [ورزش] ← کلکرانی
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] فیلمبرداری بدون صدابرداری توأم - فیلمبرداری ناهمگاه
[آب و خاک] درصد پژمردگی
[عمران و معماری] نقطه پژمردگی