علم عشق، عشق نظرى
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] قطعه سنگ سرگردان، سنگ سرگردان (erratic).
[زمین شناسی] گرداله سنگ سرگردان، سنگ سرگردان (erratic).
رفتگی گُلهبهگُله [مهندسی بسپار - تایر] رفتگی کاتورهای و نامنظم بر روی محیط تایر
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] تشخیص خطا
(پزشکی - ماده ی اسیدی یا سوزآوری که بر پوست بدن، خشکی و سفت شدگی دلمه مانندی ایجاد می کند) آژخ زا، آژخ آور، ایجاد کننده ی اسکار، خشکانیده، سوزانده، داروی سوزاننده یا خشکاننده
(آنچه که اندیشه های مختلف را متحد و یکپارچه می کند) اندیش بند، اندیش همبند
به سبک مقاله یا رساله، کوش نامه ای، کوشنامه سان
رجوع شود به: aesthetician
[زمین شناسی] دانه ای.
[ریاضیات] مشخصه ی اویلر-پوانکاره، مشخصه ی اویلر
مداحانه