[زمین شناسی] رومرکز یا مرکز سطحی زلزله نقطه ای روی سطح زمین که مستقیما بالای کانون زمینلرزه قرار دارد مقایسه شود با anticenter و مترادف epicentrum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(کالبد شناسی - وابسته به رشته های عصبی که حس لامسه و احساس حرارت را می رسانند) پوست پی، درمورد حس جلدی بدن تمیز دهنده گرما وسرما، حساس بسرماوگرما
[نساجی] اپی کوتیکول - لایه بیرونی کوتیکول لیف پشم
کانسنگ دیرزاد [زمینشناسی] کانسنگی که دیرتر از سنگ دربرگیرندهاش تشکیل شده است
واژههای مصوب فرهنگستان
کوتاه ونیشدار، نکته دار، هجوامیز
حمله، غش حمله ایی
(بیماری همه گیر گیاهی) گیاواگیره،گیاهمه گیر،گیاگیر، گیاگیری
وابسته به لقب یاصفت
[نساجی] نرم کننده اپوکسی
[کامپیوتر] دیسک گردان وری پاک شدنی .
زاهدانه، گوشه نشینانه، گوشه گیر
شهوت انگیز، شهوانی، شهوت زا، وابسته به عشق شهوانی