[ریاضیات] مخروط بیضوی، مخروط بیضی گون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] مختصات بیضوی [آمار] مختصات بیضوی
رمزنگاری مبتنی بر خم بیضوی [رمزشناسی] نوعی سامانۀ رمزنگاری کلید همگانی مبتنی بر ساختار ریاضی خمهای بیضوی
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] تابع استوانه ای بیضوی
[ریاضیات] هندسه ی دیفرانسیل بیضوی
[ریاضیات] معادله ی بیضی گون
[برق و الکترونیک] پالایه ی تابع - بیضوی نوع پالایه ی ریزموج چند طبقه با استفاده از عناصر سلف و خازن که دارای گزینندگی دقیق، اتلاف جایگذاری کم، و اعوجاج تأخیری پایین است . این پالایه در تقویت ...
[آب و خاک] تصویر بیضوی
چَفتۀ پانیذ [معماری و شهرسازی] صورت ساختهشدۀ قوس پانیذ
[عمران و معماری] طاق بیضوی
[نساجی] مسیر بیضوی بوبین
کهکشان بیضوی [نجوم] کهکشانی بهصورت تودهای بیضیشکل، غالبا شامل ستارههای پیر و مقدار بسیار کمی گاز میانستارهای ...