روش الکترومغناطیسی [ژئوفیزیک] روشی که در آن میدانهای مغناطیسی یا الکترومغناطیسی ناشی از جریانهای مصنوعی تزریقشده به زمین اندازهگیری میشوند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] آینه ی الکترومغناطیسی سطح یا ناحیه ای که امواج رادیویی را باز می تاباند، نظیر لایه ی یونیده در جو بالایی.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] نویز الکترومغناطیسی اختلال الکترومغناطیسی غیر سینوسی .
[برق و الکترونیک] تلمبه ی الکترومغناطیسی تلمبه ای که با ارسال جریان بزرگ در مایع رسانا، آن را در درون لوله جابجا می کند. جریان با میدان مغناطیسی عمود بر آن و بر لوله واکنش می کند و رسانای ما ...
[برق و الکترونیک] پذیرفتاری الکترومغناطیسی [ ای ام اس] تحمل پذیری مدارها و قطعات در برابر منابع تداخل کننده یانرژی الکترومغناطیسی.
[شیمی] امواج الکترومغناطیسی
[پلیمر] جوشکاری الکترومغناطیسی
[شیمی] انرژی الکترومغناطیسی
(بخشی از الکترون شناسی که با تمرکز دادن یا انکسار یا پراکنش پرتوهای الکترونی سروکار دارد) الکترون شناسی پرتوی [برق و الکترونیک] نورشناخت الکترونی ؛ پتیک الکترونی شاخه ای از الکترونیک که با ک ...
[برق و الکترونیک] مدوله ساز الکترو نوری نوعی مدوله ساز نوری که در آن از سلول ( کر ) یک بلور الکترونوری، یا سایر قطعات الکترونوری کنترل شونده با سیگنال برای مدوله سازی دامنه، فاز، بسامد، یا ج ...
[برق و الکترونیک] شاتر الکترونوری، نوربند الکترونوری دریچه ای که به کمک سلور کر باریکه ی نور را مدوله میکند .
(با فعل مفرد - فن تولید و سنجش و مهار نور توسط ابزار الکترونیکی) برق نورشناسی [برق و الکترونیک] الکترواپتیک، نور الکتریک شاخه ای از نور شناسی که در مورد اثر میدان الکتریکی بر پرتوهای نور گذر ...