[عمران و معماری] گرادیان بحرانی [زمین شناسی] شیب بحرانی [آب و خاک] شیب بحرانی، گرادیان بحرانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رطوبت بحرانی [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] رطوبتی نسبی که، چنانچه میزان آن از حد معینی بالاتر رود، آهنگ خوردگی جوّی را بهشدت افزایش میدهد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
اطلاعات حیاتی [علوم نظامی] اطلاعات بسیار مهم که مستلزم توجه فوری فرمانده است
تقاطع کلیدی [حملونقل درونشهری - جادهای] تقاطعی در یک سامانۀ هماهنگ چراغ راهنمایی که عملکرد آن در یک بازۀ زمانی مشخص در بالاترین سطح اشباع است ...
[شیمی] هم دمای بحرانی، منحنی هم دمای بحرانی
[ریاضیات] سطح بحرانی
[ریاضیات] حد مبین
[زمین شناسی] رطوبت بحرانی در یک خاک، آن درجه حرارت از رطوبت که پائین تر از آن، تحت افزایش ثابت بار، تغییر شکل افزایش می یابد و بالاتر از آن تغییر شکل کم می شود.
حرکت بحرانی [حملونقل درونشهری - جادهای] بیشترین حجم تردد، در هنگام سبز بودن چراغ در یک مسیر
[خاک شناسی] غلظت بحرانی عناصر غذایی
روش مسیر بحرانی [عمران و معماری] روش مسیر بحرانی [کامپیوتر] سی پی ام ؛ روش مسیر بحرای [صنعت] روش مسیر بحرانی - روشی در کنترل پروژه برای زمانبندی فعالیت ها بگونه ای که همه فعالیت ها بگونه ای ...
غلظت حجمی بحرانی رنگدانه [شیمی] آن میزان از غلظت حجمی رنگدانه در پوشرنگ خشک که در آن، برای پر کردن حفرههای بین ذرات رنگدانه، پیوندۀ کافی وجود دارد و سبب ت ...