[نساجی] رنگرزی مقاوم مومی - رنگرزی باتیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] body-centered cubic lattice شبکه مکعبی پر
قند توی دل کسی آب شدن
مشاطه، متخصص ارایش وزیبایی سایر معانی: آرایشگر، سلمانی زنانه، cosmetologist : متخصص ارایش وزیبایی
(گیاه شناسی) انواع گیاهانی که میوه آنها خشک و تیغک دار است و به لباس می چسبد (به ویژه جنس lappula از خانواده ی گاو زبان: beggar-lice) (borage هم می گویند)، نیام خارک دار و چسبنده ی هر یک از ...
ادبی سایر معانی: ادبی
[نفت] رس بنتونیتی
[آب و خاک] بهترین عملیات مدیریتی یا حفاظتی
روالهای مطلوب [مدیریت - مدیریت پروژه] شیوهها و فنونی که کاربست آنها با تجربیات موفقی همراه بوده است
واژههای مصوب فرهنگستان
[آمار] آماره های tی دومحوری
مربوط به ترتیب کتب
بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان