[برق و الکترونیک] بایاس وارون خودکار یک یاچندحلقه کنترل خودکاربهره برای جلوگیری از اضافه بار گیرنده های راداری در اثر پژواک های قوی و یا سیگنالهای اخلالگر.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] ترازوی خودکار [نساجی] ترازوی خودکار
ترمز خودکار [حملونقل ریلی] ترمزی که چنانچه لولۀ آن قطع شود، بهصورت خودکار عمل میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
[نفت] طبلک چپ خودکار
[برق و الکترونیک] کنترل خود کار روشنایی، کنترل خودکار زمینه مدار درگیرنده های تلویزیونی که میانگین روشنایی تصویر ار ثابت نگه می دارد . طرز کار آن مشابه با مدار کنترل شدت صدا در یک گیرنده ی ص ...
شمارۀ توزیعگر خودکار تماس [مهندسی مخابرات] شمارۀ تلفنی برای دسترسی به کارورهای گروه توزیع خودکار تماس
[ریاضیات] سیستم سفارش اتوماتیک
[کامپیوتر] برنامه نویسی خودکار، برنامه نویسی به صورت خودکار .
[نساجی] رنگ سنج خودکار
[برق و الکترونیک] تعویضگر خودکار دیسک فشرده نوعی ماشین الکترو مکانیکی که می تواند به صورت گزینشی و معمولاً با چرخش، دیسک فشرده را در محل مخصوص برای بخش توسط سیستم پخش لیزری قرار دهد .
سامانۀ اطلاعرسانی خودکار تصادف [حملونقل درونشهری - جادهای] سامانهای که ازطریق حسگرهای نصبشده بر روی خودرو شدت تصادف و موقعیت محل تصادف را به مرکز اطلاع می ...
[برق و الکترونیک] مغناطیس زدای خودکار، گاوس زدای خودکار، پالاینده ی خودکار رنگ مجموعه ای از سیم پیچ های مغناطیس زدا در اطراف لامپ تصویر تلویزیون رنگی همراه با مدار خاصی که این سیم پیچ ها را ...