[زمین شناسی] گرددانه چندپیکری، کندریول مرکب از چند بلور.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردک خالدار استلر [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از تیرۀ اردکیان و راستۀ غازسانان با جثهای نسبتا کوچک و منقاری کوچک با قاعدۀ ضخیم و نسبتا خمیده ...
واژههای مصوب فرهنگستان
دوقلویی مکرر [زمینشناسی] تکرار سه یا چند بلور منفرد براساس یک قانون دوقلویی بر روی صفحات ترکیبی موازی
مبنى بر شرک
ژنشناسی جمعیت [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] شاخهای از علم ژنشناسی که به بررسی ترکیب ژنشناختی جمعیتها میپردازد ...
هرزه، جنده دوست
ایوان، ستاوند، رواق سایر معانی: ایوان ستون دار، پشکم، سرسرا [عمران و معماری] سرسرا
[پلیمر] سفتی فراکشسانی
پسین، عقبى
روانشناسى : پس سیناپسى
پس ضربه ای، واقع شونده پس از تصادف یا ضربه
عملا، بطور عملی، چنانکه بتوان اجرا نمود، بطور قابل عبور