دارو، دارویی، وابسته به داروسازی سایر معانی: دارویی (pharmaceutic هم می گویند)، وابسته به داروسازی و داروسازان، دوا [آمار] داروسازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراقبت دارویی [علوم دارویی] نظام مواظبت و نگهداری از بیمار در دارودرمانی
واژههای مصوب فرهنگستان
(انگلیس) دارو فروش، داروساز
ردهبندی رُخمانی [علوم گیاهی] ← رُخمانبندی
رُخمانبندی [علوم گیاهی] یک نظام ردهبندی که در آن آرایهها براساس سنجههای شباهت کلی گروهبندی میشوند
[زمین شناسی] گپ بلورین نیز بنگرید به : Phoneritic .
زبانشناسی فلسفی [زبانشناسی] شاخهای از زبانشناسی که از یکسو به بررسی نقش زبان در درک مسائل فلسفی و از سوی دیگر به وضعیت فلسفی نظریهها و روشها و مشاهد ...
سفسطه امیز
وابسته به اماس دیواره ورید، دچار اماس جدار ورید
مزاج بلغمی
آواشناختی [زبانشناسی] مربوط به آواشناسی
مشخصۀ آوایی [زبانشناسی] مشخصۀ کمینۀ تشکیلدهندۀ یک آوای زبانی