کرم وار، دودی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حرکت دودی، جنبش کرم وار
عدالت را از راه خود منحرف کردن
بدبین، وابسته به بدبینی سایر معانی: بدبینانه [حسابداری] بدبینانه [صنعت] بدبینانه [ریاضیات] بدبینانه، بدبینی
آفتکُش [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] مادهای که آفتهای گیاهی و جانوری را از بین میبرد
واژههای مصوب فرهنگستان
سطح تحمل آفتکُش [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] حداکثر مقدار مجاز بقایای آفتکُش در مواد غذایی
[زمین شناسی] نمودار سنگ زادی نموداری که محورهای مختصات آن پارامترهای کمی چون فشار و دما هستند که نشان دهنده محیط تشکیل یک سنگ می باشند و منحنیهای تعادلی که با استفاده از آنها می توان میادین ...
[زمین شناسی] سنگ آمیختی یک نهشته رسوبی که حاوی مجموعه ای از خرده سنگهای نیمه پایدار می باشد. مانند یک کنگلومرای سنگ آمیختی که حاوی مخلوطی از قلوه سنگها و قطعات آتشفشانی، آذرین عمیق، رسوبی و ...
هوای زن
بافت ویدا [زمینشناسی] بافتی در سنگهای آذرین که دانههای آن با چشم غیرمسلح دیده میشود
[زمین شناسی] بافت پیدا بلور ،بافت آَشکار بلور(سنگ)
[زمین شناسی] سنگ آواری همسان دانه یک سنگ آواری با دانه هایی هم اندازه و تقریباً هم شکل.