[زمین شناسی] شبکه آلی رجوع شود به growth lattice.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندامزایشی [زیستشناسی] مربوط به اندامزایی
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] کوهزادی
(فیلم عکاسی که به همه ی رنگ ها به جز سرخ و نارنجی حساس است) ارتارنگ، رنگ طبیعی، شبیه عکس های رنگی طبیعی [سینما] حساس نسبت به همه رنگها جز قرمز - ارتوکروماتیک
[سینما] فیلم ارتوپانکروماتیک - فیلم ارتوکروماتیک
[دندانپزشکی] دستگاههای ارتودنسی
[زمین شناسی] همکلاو کوارتزیتی، کنگلومرای کوارتزیتی ارتوکنگلومرایی جور شده، همگن و روشن رنگ که از بقایای کوارتزدار بالغ یا فوق العاده بالغی (خصوصاً کوارتز رگه ای، چرت و کوارتزیت ریز تا متوسط ...
دارای اعضا بویایی، وابسته به بویایی سایر معانی: دارای اعضا بویایی، وابسته به بویایی
[آب و خاک] پتانسیل اسمز
[خاک شناسی] پتانسیل اسمزی آب خاک
فشار راندی، فشار اسمزی [علوم دامی] فشار اسمزی [شیمی] فشار اسمزى [عمران و معماری] فشار اسمزی [نساجی] فشار اسمزی [خاک شناسی] فشاراسمزی
(کالبدشناسی) وابسته به تشکیل استخوان، استخوان آور، طب وابسته به روش جراحی ترمیمی استخوان