[کامپیوتر] بسته نوار مغناطیسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] چگالی نوار مغناطیسی
[برق و الکترونیک] دستگاه ضبط نوار مغناطیسی ماشینی که قادر به ضبط و پخش سیگنالهای بسامد شنیداری روی نوار مغناطیسی است . در هنگام ضبط، درستگاه سیگنال را به تغییرات مغناطیسی در محیط تبدیل می ند ...
[کامپیوتر] مرتب نمودن با نوار مغناطیسی
انباره نوار مغناطیسی
زمینگان مغناطیسی [ژئوفیزیک] پهنه گستردهای که ویژگیهای بیهنجاری مغناطیسی با ویژگیهای بیهنجاری مغناطیسی ناحیههای پیرامون یا مجاور آن تفاوت دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تلۀ مغناطیسی [فیزیک] 1- آرایشی از میدان مغناطیس یرای نگهداری پلاسما یا ذرات خنثایی که دارای گشتاور مغناطیسیاند|||2- وسیلهای ب ذ ...
[برق و الکترونیک] یکای مغناطیسی یکای مورد استفاده در اندازه گیر یکمیتهای مغناطیسی . یکا های مغناطیسی SI عبارت اند از : آمپر - دور، آمپر بر متر، تسلا و ویر .
[زمین شناسی] اختلاف مغناطیسی، وردش مغناطیسی [ریاضیات] ناپایداری مغناطیسی
آزمایش ذراتمغناطیسی [حملونقل ریلی] روش آزمایشی غیرمخرب برای تشخیص ترک یا ناپیوستگی در قطعات ماشینکاریشده و ریختهگریشده ...
[برق و الکترونیک] انرژِی مغناطوالاستیک انرژی مریوط یه تغییر در ابعاد ماده ی فرو مغناطیس در حین مغناطیسی شدن .
مغناکشسانی [فیزیک] [ژئوفیزیک] وابستگی مغناطش مادۀ فِرّومغناطیسی به کُرنش کشسان ایجادشده در ماده|||[فیزیک] پدیدۀ تغییر مغناطش مادۀ فرّومغناطیسی براثر کُرنش در تغییر شکل کشسان ...