[برق و الکترونیک] حافظه مغناطیسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مین مغناطیسی [علوم نظامی] مینی که در میدان مغناطیسی هدف عمل میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
گشتاور مغناطیسی [شیمی] ویژگی حوزۀ مغناطیسی یا جسم مغناطیسی که برابر است با حاصل قسمت بیشینۀ گشتاور بر القای مغناطیسی
تکقطبی مغناطیسی [فیزیک] ذرهای فرضی که فقط یک قطب مغناطیسی داشته باشد
[برق و الکترونیک] نویز مغناطیسی
[زمین شناسی] نظم مغناطیسی چینش تکراری گشتاورهای مغناطیسی یونها در بلور کانیها که به صورت مشابه و معادل با چینش تکراری یونهای مزبور انجام می شود. چنین فرآیندی تنها برای یونهایی با گشتاور مغنا ...
[نفت] نمودارگیری نفوذپذیری مغناطیسی
[برق و الکترونیک] هدایت ( پرمانس ) مغناطیسی
محصورسازی مغناطیسی پلاسما [فیزیک] نگهداری پلاسما با استفاده از میدانهای مغناطیسی|||متـ . محصورسازی پلاسما plasma confinement
قطب مغناطیسی [ژئوفیزیک] هریک از دو نقطه بر روی سطح زمین که در آنجا نصفالنهارهای مغناطیسی همگرا هستند
[ریاضیات] قطب های مغناطیسی
[کامپیوتر] چاپگر مغناطیسی