← آستانه [روانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
روشی برای بخشبندی (segmentation) تصویر که در آن برای درجات خاکستری تصویر آستانههایی تعیین میکنند [مهندسی نقشهبرداری]
لحظهای که در آن شدت تمرینهای بدنی بهقدری است که مسیرهای تأمین انرژی بیهوازی شروع به فعالیت میکنند، ولی انرژی هنوز ازطریق مسیرهای هوازی تـأمیـن مـیشود [تغذ ...
حدی از بوی نمونۀ آب یا گاز که پس از رقیقسازی، برای شامۀ انسان قابل تشخیص باشد [مهندسی محیط زیست و انرژی]
نقطهای که سازهلرز از آن شروع میشود [حملونقل هوایی]
لحظهای در تمرینهای بدنی با شدت روبهافزایش که از آن به بعد سطح لاکتات خون سیاهرگی افزایش مییابد [تغذیه]
نوعی بازدارنده که اگر در مقدارهای کمتر از حد استوکیومتری (stoichiometric) هم به کار رود، همچنان بهعنوان یک عامل تعلیقی در محیط آب عمل میکند [خوردگی] ...
نوعی طرح رمزنگاری که با استفاده از توابع رمزنگاری مختلف، کارسازان را قادر میسازد سهم جدید خود را از کلید مخفی با مشارکت یکدیگر و بدون افشای کلید مخفی محاسبه کنند [رمزشناسی] ...
حداکثر مقدار مجاز آلاینده در هوا که بههیچوجه نباید از آن فراتر رود [مهندسی محیط زیست و انرژی]