زمین خرمن کوبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرمن کوب، ماشین خرمن کوبی، ماشین غله پوست کنی سایر معانی: ماشین خرمن کوب
رمزنگاری آستانهای [رمزشناسی] نوعی رمزنگاری که کلید آن در میان شماری از افراد مجاز تسهیم میشود و برای رمزگشایی، حضور حداقل مشخصی از آن افراد برای دستیابی به کلید لازم است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
رمزگشایی آستانهای [رمزشناسی] قراردادی که برای هر زیرمجموعۀ t، عضوی از یک مجموعۀ nعضوی از هستارها یا کارسازها، امکان رمزگشایی یک متن رمزشده را فراهم میسازد، درحالیکه مانع از ...
اثر آستانهای [خوردگی] ← عملیات آستانهای
[برق و الکترونیک] اثر آستانه حذف ذاتی نویز در گیرنده مدوله شده فاز یا بسامد با حاملی که مقدار قله آن فقط اندکی بیشتر از نویز است. - اثر آستانه
[برق و الکترونیک] انرژی آستانه حد انرژی ذره تابش شده ی فوتون که در کمتر از آن واکنش endothermic خاصی اتفاق نمی افتد یا واکنش هسته ای خاصی را نمی توان مشاهده کرد.
دریچه استانه ای [برق و الکترونیک] دریچه منطقی آستانه قطعه منطقی کامپیوتری که به ازای کمینه جمع وزنهای ورودی دارای خروجی 1 و به ازای بیشینه جمع وزنهای ورودی دارای خروجی 0 است . دریچه های آستا ...
بازدارندۀ آستانهای [خوردگی] نوعی بازدارنده که اگر در مقدارهای کمتر از حد استوکیومتری (stoichiometric) هم به کار رود، همچنان بهعنوان یک عامل تعلیقی در محیط آب عمل می&z ...
آستانه تأثیر [مهندسی محیط زیست و انرژی] آن مقدار از آلایندهها در هوا که ممکن است شاغلان روزانه بهطور مکرر در معرض آنها قرار گیرند، بدون آنکه تأثیر سوء بر سلامت آنها داشته باشد ...
منطق استانه ای
[برق و الکترونیک] اثرات غیر خطی آستانه ای