قضیه، پایان نامه، رساله دکتری، ضرب قوی سایر معانی: تز، رساله، بر نهاد، برنهشت، نهشته، اصل، فرض [ریاضیات] برنهاد، پایان نامه، فرض، رساله، تز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] فرض خلف
[شیمی] سنتز به کمک استراستواستیک
[سینما] ترکیب افزودنی
[زمین شناسی] فرضیه آیری/ انگاره آیری یک مفهوم سازوکار ایزوستازی، پیشنهاد شده توسط George Bedell Airy که هم ترازی بلوک های پوسته ای که دارای چگالی مساوی ولی ضخامت متفاوت هستند را، ادعا می کند ...
روانشناسى : حس درد
[ریاضیات] فرض مقابل
(گیاه شناسی) شکفتگی کامل گل، پرشکفتگی، گل دهی، زمان گل آوری، شکوفان، غرق شکوفه، عمل شکفتن غنچه
[زمین شناسی] فرضیه آستنولیت یک نظریه مربوط به فعالیت ماگمایی ـ هم درونی و هم بیرونی ـ، که استنولینهای محلی را مبنا قرار می دهد و یا نواحی ذوب ناشی از حرارت فروپاشی های رادیواکتیو که دارای یک ...
[ریاضیات] بنا به فرض
co(a)ensthesisروانشناسى : حس کلى بدنى
[ریاضیات] فرض مرکب [آمار] فرض مرکّب