[زمین شناسی] پایگاه داده ها با اطلاعات مشخص شده از نظر زمانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] متوسط سرعت زمانی
ناحیۀ گیجگاه [علوم تشریحی] ناحیهای در محدودۀ صدف استخوان گیجگاهی که بال بزرگ شبپره و قسمتی از استخوان آهیانه و قسمتی از استخوان پیشانی در آن قرار دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
رابطه زمانی [اصطلاحشناسی] رابطه پیایندی/ رابطه توالی براساس وقوع رخدادها در طول زمان
تسکین دادن، وقت گذراندن، بدفع الوقت گذراندن سایر معانی: مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
موقتا، بطور موقت
(قدیمی) رجوع شود به: extemporaneous، فی البدیهه، ارتجالی، بی اندیشه، بی مطالعه
تصویر چندزمانی [مهندسی نقشهبرداری] تصویری که مؤلفههای آن در یک طولِموج طیفی در زمانهای مختلف گرفته میشود
وابسته به مادیات، مربوط به ماده گرایی سایر معانی: وابسته به مادیات، مربوط به ماده گرایی
ریزرِنا [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] توالی بسیار کوتاه رِنا با طول حدود 21 تا 23 نوکلئوتید و ساختار سنجاقسری که ازطریق اتصال به توالیهای مکمل در رِناپ ما ...
بدزبان، کفرامیز، بی حرمتی کردن، خوار کردن سایر معانی: ناوابسته به مذهب، غیر مذهبی، دنیوی، حاکی از بی حرمتی (به مقدسات)، کفر آمیز، ناگرامشی، ناوارد به کنه چیزی، عامی، ناآموخته، ناسوتی، نامقدس ...
زمینی، دارای تلوریوم سایر معانی: وابسته به تلوریم (tellurium)، رجوع شود به: tellurian، tellurous دارای تلوریوم