سرعت مماسی [مهندسی بسپار - تایر] سرعت خطیِ لحظهایِ جسمی که در مسیری خمیده حرکت میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] تندی مماسی [آب و خاک] سرعت مماسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسیر موج مماسی [فیزیک] مسیر موج رادیوییِ درحالانتشاری که موازی سطح زمین است
باد مماسی [علوم جَوّ] مؤلفۀ باد در هر نقطه، در جهت عمود بر بُردار شعاع از مرکز یک سامانۀ باد
[روانپزشکی] تفکر مماسی
[ریاضیات] زاویه ی ظلی
[ریاضیات] عکس کتانژانت
کتانژانت [ریاضی] اگر زاویهای در نظر بگیریم که رأس آن در مبدأ یک دستگاه مختصات قائم در صفحه و ضلع اول آن منطبق بر قسمت مثبت محور X باشد، کتانژانت آن زاویه عبارت است از طول هر نقطه واقع ...
کلاف دوگانمماس [ریاضی] برای یک خمینه هموار، اجتماع مجزای فضاهای دوگانمماس آن خمینه در همه نقطههای آن
[برق و الکترونیک] تانژانت تلف دی الکتریک
[ریاضیات] مماس دو گانه
[ریاضیات] مماس های برونی