نارنگی سایر معانی: (میوه ای که از پیوند نارنگی و گریپ فروت به وجود آمده) تانجلو، tangerine : گ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس، حالت مماس، حالت جیبی سایر معانی: حالت جیبی jaybee [ریاضیات] تماس
[آب و خاک] نقطه تماس
[ریاضیات] خط عطفی مماس
[ریاضیات] تانژانت یک زاویه
[ریاضیات] تقریب صفحه ی مماس
[زمین شناسی] پیچ حرکت خفیف دوربین
[ریاضیات] مماس بر
مماس قوس [حملونقل ریلی] نقطهای بر روی قوس ساده که در آنجا مماس پایان مییابد و قوس آغاز میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
شتاب مماسی [فیزیک] مؤلفهای از شتاب خطی که مماس بر مسیر حرکت خمیدهخط ذره است
[نساجی] تسمه چرمی
[عمران و معماری] مولفه مماسی [برق و الکترونیک] مولفه مماسی مولفه ای که در زاویه عمود به شعاع عمل می کند . [ریاضیات] مؤلفه ی مماسی، همنه ی مماسی