از خجالت آب شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دُمسازه [حملونقل هوایی] سازهای لولهای که دُم هواگَرد را به بدنه یا بالها متصل میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
باله دم ماهی
دُمسنگینی [حملونقل هوایی] وضعیتی که در آن دماغۀ هواگَرد تمایل به چرخیدن به سمت بالا دارد
شمارۀ دُم [حملونقل هوایی] هویت هواگَرد که بر روی دُم عمودی و بدنه بهصورت عدد درج میشود
[زمین شناسی] دُم فرایند تصادفی [ریاضیات] دنباله ی فرایند تصادفی [آمار] دُم فرایند تصادفی
[زمین شناسی] طبلک انتهایی، قرقره برگردان - یکی ازاجزاء نوار نقاله که به طورخلاص همراه بانوار یا زنجیر عمل انتقال آن رابه عهده دارد.
ضربهگیر دُم [حملونقل هوایی] بخشی از سازۀ دُم هواگَرد که برای کاهش شدت ضربات ناخواسته، در صورت برخورد با زمین، طراحی شده است
[عمران و معماری] تبدیل انتهایی
چرخ دُم [حملونقل هوایی] چرخی که در انتهای بدنه و عقبتر از ارابۀ فرود اصلی قرار دارد و دُم را بر روی زمین نگه میدارد
دنباله [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] قطعهای قابلتنظیم که به عقبِ برگردان بسته میشود تا در هنگام شخم خاک بهتر برگردانده و فشرده شود|||متـ . دنبالۀ برگردان mouldboard exte ...
(فوتبال امریکایی - خط تهاجم) بک تهاجم