فلات، زمین هموار و مسطح سایر معانی: جلگه بلند، جلگه مرتفع، سینی، ورقه فلزی، (جغرافی) ریز فلات، تختال، پهن دشت، فلات، زمین هموار و مسطح [عمران و معماری] زمین هموار و مسطح [زمین شناسی] زمین هم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تختکوه [زمینشناسی] کوهی با قلۀ مسطح
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] جدول توزیع
[ریاضیات] جدول توزیع کمیت های تصادفی
[ریاضیات] جدول لگاریتم
[کامپیوتر] برنامه مدیریت پایگاه داده های جدولی
تختآبسنگ [اقیانوسشناسی] آبسنگ کوچک و مستقل و سرتختی که کولاب در میان آن نیست
تنیس رومیزی، بازی پینگ پنگ سایر معانی: پینگ پنگ، تنیس روی میز
[نساجی] کشش محصول خروجی
تبلیغ رومیزی [گردشگری و جهانگردی] کارت چاپی تاشدهای که برای تبلیغ غذا و نوشیدنی و انواع خدماتی که در مهمانخانه ارائه میشود بر روی میز غذاخوری/ رستوران و پیشخان نوشگاه و میز ...
گورصندوقی وتخت
[نساجی] ماشین تافینگ میزی