تقارن دوسویه [زمینشناسی] تقارن طولی ساختار بدن جانور بهصورتیکه هر قسمت تقریبا تصویر آیینهای طرف دیگر است
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] مرکز تقارن [ریاضیات] مرکز تقارن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] تقارن مکمل مداری که دارای آرایش متقارنی از ترانزیستورهای NPN و PNP یا ماسفتهای کانال - N و کانال P است ومی تواند بدون نیاز به ترانسفور مر ورودی یا وارونگر فاز عمل پوش - پول ...
[ریاضیات] تقارن استوانه ای
[برق و الکترونیک] تقارن نیم موج
تقارن مارپیچی [زیستشناسی - میکربشناسی] ساختار ویروسی متقارن برخی از ویروسها به شکل مارپیچ منظم
[آمار] آزمون تقارن دومتغیّره هولندر
نامتقارنی اطلاعاتی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] وضعیتی ناظر بر تراکنش اطلاعاتی که در آن اطلاعات یک طرف بیشتر یا بهتر از طرف مقابل است
نامتقارنی اطلاعاتی [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] وضعیتی ناظر بر تراکنش اطلاعاتی که در آن اطلاعات یک طرف بیشتر یا بهتر از طرف مقابل است ...
[حسابداری] ناقرینگی اطلاعاتی، عدم تقارن اطلاعاتی
[آمار] آزمون تقارن کولموگوروف-اسمیرنوف
صفحۀ تقارن آینهای [فیزیک] ← صفحۀ آینهای