انجام، اتمام، خاتمه، تکمیل سایر معانی: پایان یابی، فرجامش، پری، تکمیل بودن، آزگاری [ریاضیات] تکمیل، کامل سازی، کامل ساختن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاتمه، نطق ختامی نمایش، بخش اخر کتاب یا مقاله سایر معانی: سخن اخر، ختم مقاله
بدرود، وداع، خداحافظی، خدا حافظ سایر معانی: by good خدا حافظ، بدرود، وداع
هنگام مرگ، نفس آخر