(رادیو و تلویزیون) برنامه ای که هزینه ی آن را خود ایستگاه یا شرکت سخن پراکنی می دهد نه شرکت های آگهی دهنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] شیب ناپایدار [زمین شناسی] شیب ناپایدار [آب و خاک] شیب ناپایدار
غذایی، رزقی سایر معانی: وابسته به تغذیه و گوارش، گوارشی، وابسته به حفظ و نگهداری، روزی رسان، غذا دهنده
تابع، وابسته، مربوط، متعلق، موکول، محتاج، نامستقل سایر معانی: پسوا، پایبند، پسمند، در مهار، متکی به، دلگرم به، تحت تکفل، نان خور، عائله، آدم وابسته، آدم تابع، (مهجور) بخش ثانوی یا کم اهمیت ت ...
عملیاتی سایر معانی: عامل [حسابداری] عملیاتی [عمران و معماری] کارکرد [برق و الکترونیک] عملکرد، کار [ریاضیات] عملکرد، عامل
سودمندانه، بطورمفید، چنانکه سود دهدیا منفعت رساند