غمگین، چهره ی محزون، قیافه ی گرفته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لب کلفتی، جلو امدگی لبها، اخم کردن، لب را بزیر اویختن، لب ولوچه را جمع کردن سایر معانی: (به نشان خشم یا ناخشنودی و غیره) لب ها را بیرون دادن، لب ورچیدن، لب و لوچه ی خود را آویزان کردن، لب و ...