صدای بلند یا محکم، چتر زلف، ضربت سنگین، محکم زدن، چتری بریدن، بستن سایر معانی: (صدای خوردن دو چیز جامد به هم) ترق تروق، بنگ، دنگ، (صدای انفجار) ترق، (با سر و صدا) ضربه زدن، کوبیدن، زدن، (با ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تند، با ضربات تند سایر معانی: سریع، فورا، در یک آن، (دستور نواختن موسیقی) تند (بنوازید)، باضربات تند بنوازید
بعد از، سپس، پس، بعد، انگاه، در ان هنگام، در انوقت، انوقتی سایر معانی: در آنگاه، در آن وقت، آن وقت(ها)، در آن موقع، در آن هنگام، آنگاه، در آن صورت، بنابراین، به علاوه، اضافه بر آن، (با: now ...
بنابر این، سپس، پس از ان، بی درنگ، در نتیجه سایر معانی: بلافاصله، فورا پس از آن، در نتیجه ی آن، لذا